سواد علمی

گداری برای گذار: «حوزه عمومی علم در ایران اسلامی»

سواد علمی

گداری برای گذار: «حوزه عمومی علم در ایران اسلامی»

عبدالهادی میرزایی
نویسنده، سخنران، مترجم،
مدرس و دانشجوی دکترای
جامعه شناسی فرهنگی

بایگانی

۲۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است


http://t.me/savadeelmi

سواد علمی زبان نامأنوس و پیچیده متخصصان شاخه های مختلف دانش نیست، بلکه در جامع ترین اصول علمی و دانش عمومی ریشه دارد. در جوامع امروزی که با کشفیات علمی و تغییرات انقلاب گونه فناوری های نوین گره خورده اند، بدون رأی دهنده و نماینده آگاه و صاحب سواد علمی، برخی از اساسی ترین اهداف یک جامعه مردم سالار تحقق نمی یابند.

AWT IMAGE

ما در عصری زندگی می کنیم که هر روز و هر لحظه کشفیات علمی تازه ای صورت می گیرند و فناوری های نوین چهره جهان پیرامونمان را دگرگون می کنند. کافی است فقط به روزنامه مورد علاقه خود مراجعه کنید. دیروز، امروز یا فردا، شما با عناوینی درباره گرم شدن کل جهان، کلون سازی (شبیه سازی)، فسیل های کشف شده در شهاب سنگ ها یا غذاهای حاصل از گیاهان تغییر ژنتیکی یافته، روبه رو می شوید. مواد نامانوس با محیط زیست، پیشرفت های پزشکی، DNA در عرصه قضاوت و داوری های جدید از موضوعاتی هستند که به طور مستقیم بر زندگی ما تأثیر می گذارند. شما به عنوان یک مصرف کننده، یک تاجر و یک شهروند، اگر می خواهید در جوامع نوین امروزی فعالانه مشارکت داشته و تأثیرگذار باشید، باید دیدگاه های خود را درباره این موضوعات و دیگر موضوعاتی که ریشه علمی دارند، مشخص و منسجم سازید.

موضوعات علمی و مرتبط با فناوری های نوین، بیش از گذشته در سخنرانی های ملی دیده می شود؛ بحث و گفت وگو پیرامون آسیب هایی که به لایه ازون وارد شده، باران اسیدی، تهدیدهای اقتصادی تغییرات آب و هوا و گونه های مهاجم از جمله آنها هستند. درک این گونه بحث و گفت وگوها، به اندازه خواندن آنها اهمیت دارد.

همه شهروندان باید سواد علمی داشته باشند تا بتوانند جهان پیرامونشان را به خوبی درک کنند و با آگاهی کامل تصمیم بگیرند. از این رو، همه دانشمندان و آموزشگران علوم باید به ایجاد شرایطی کمک کنند که همه ما دانش پایه ای لازم برای زندگی موفقیت آمیز در جهان در حال تغییر امروز و فردا را به دست آوریم. اما سواد علمی چیست؟ چه اهمیتی دارد؟ و چگونه می توان همه شهروندان را صاحب سواد علمی کرد؟

سواد علمی چیست؟

- سواد علمی مجموعه ای از مفاهیم، تاریخ و اندیشه هایی است که به ما کمک می کند موضوعات علمی زمانمان را درک کنیم.

- سواد علمی زبان نامأنوس، تخصصی و سرشار از اصطلاحات پیچیده متخصصان شاخه های مختلف دانش نیست. کسی از شما نمی خواهد برای درک اهمیت پیشرفت های پزشکی، داروهای جدیدی بسازید یا برای درک نقش ایستگاه فضایی در اکتشافات فضایی، مدار آن را در فضا محاسبه کنید.

- سواد علمی در جامع ترین اصول علمی و دانش عمومی ریشه دارد. یک شهروند دارای سواد علمی، از واژگان و حقایقی آگاه است که برای درک مفهوم اخبار روزانه ضروری اند.

- اگر شما موضوعات علمی مجلات و روزنامه ها را خوب درک می کنید (اگر شما مقالات مرتبط با مهندسی یا سوراخ های لایه ازون را به همان راحتی مقالات ورزشی، سیاسی یا هنری می فهمید) شما سواد علمی دارید.

بدون شک، این تعریف از سواد علمی، همه را راضی نمی کند. برخی از دانشگاهیان عقیده دارند که آموزش علوم باید دانشجویان را با دشواری های ریاضیات و دایره واژگان پیچیده ای آشنا کند. آنان بر این باورند که همه باید مزه واقعی علم را آن گونه که هست، تجربه کنند. اما من معتقدم آنانی که اصرار دارند همه باید در سطحی عمیق از علوم آگاهی داشته باشند، دو جنبه مهم، اما مجزای دانش علمی را با هم اشتباه می گیرند. کار علمی انجام دادن با استفاده از علم تفاوت دارد و سواد علمی با این دومی سروکار دارد. 
مطالعه عمیق در یک زمینه بخصوص از علم، همیشه باعث آفرینش فردی باسواد علمی نمی شود. در حقیقت، گاهی با دانشمندانی روبه رو می شویم که خارج از محدوده فعالیت های تخصصی خودشان از موضوعات علمی آگاهی ندارند. زمانی من از بیست و چهار فیزیکدان و زمین شناس خواستم تفاوت بین DNA و RNA (یعنی یکی از پایه ای ترین مفاهیم در زیست شناسی مولکولی) را بیان کنند. تنها سه نفر از آنان توانستند به پرسش من پاسخ دهند و آنان کسانی بودند که این آگاهی در زمینه کاری آنان مفید بود. به احتمال زیاد، اگر از زیست شناسان می خواستم تفاوت بین نیمه هادی و ابرهادی را توضیح دهند، به نتیجه مشابهی دست می یافتم. بنابراین، برخی از دانشمندان خارج از تخصص خودشان مانند هر شخص دیگری از موضوعات علمی آگاهی ندارند و به واقع فاقد سواد علمی هستند. 
برای این که بفهمیم سواد علمی به واقع چیست، شاید بهتر باشد بدانیم که چه چیزی سواد علمی نیست. سواد علمی اغلب با سواد تکنولوژیک اشتباه گرفته می شود. سواد تکنولوژیک یعنی توانایی استفاده از دستگاه هایی مانند کامپیوتر و ضبط و پخش ویدیویی که برای بسیاری از حرفه های جوامع امروزی ضروری است، اما با تعریفی که ارائه کردیم، از سواد علمی مجزا می شود. خلاصه، سواد علمی درکی وسیع از مفاهیم پایه ای علوم است. وسعت این مساله تا کجاست؟

بررسی ها نشان می دهد که حتی در جوامع پیشرفته درصد قابل ملاحظه ای از مردم(حتی کسانی که تحصیلات دانشگاهی دارند)، فاقد سطح علمی کافی هستند.

- در پژوهشی که در دانشگاه هاروارد انجام شد، مشخص گردید که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می توانند توضیح دهند چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است.

- در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شد، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناس ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند.

به نظر من چنین نتایجی دور از انتظار نیستند و نباید آنها را استثنا قلمداد کرد. در واقع، ما در اغلب دانشگاه ها با دانشجویانی روبه رو هستیم که از درک بسیاری از مقالات مهمی که در روزنامه ها منتشر می شوند، عاجزند.

این مسأله به دانشگاه ها محدود نمی شود. ما در دبیرستان ها و مدرسه ها نیز با چنین مشکلی روبه رو هستیم. بر اساس پژوهشی که در آمریکا انجام شده است، کمتر از هفت درصد بزرگسالان، بیست و دو درصد دانشجویان و بیست و شش درصد استادان دانشگاه دارای سواد علمی هستند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت حجم عده ای از شهروندان قرن بیست و یکم، توانایی های علمی لازم برای زندگی در این قرن را ندارند؛ قرنی که با کشفیات علمی و تغییرات انقلاب گونه فناوری های نوین گره خورده است.

چرا سواد علمی اهمیت دارد؟

چرا باید نگران این باشیم که شهروندانمان سواد علمی دارند یا نه؟ چرا باید به فکر درک و فهم خودتان از علم باشید؟ سه دلیل مختلف ممکن است شما را متقاعد کند که چرا سواد علمی مهم است:

۱) از نظر کشور داری. همه ما با مسائل عمومی روبه رو هستیم که بحث پیرامون آنها به زمینه علمی نیاز دارد و بنابراین همه ما تا حدودی باید سواد علمی داشته باشیم. دولت های دموکرات که از آموزش علوم حمایت می کنند، حامی پژوهش های علوم پایه اند، منابع طبیعی را به خوبی اداره می کنند و از محیط زیست حفاظت می کنند، تنها به کمک شهروندان دارای سواد علمی قوام می یابند. بدون رأی دهنده آگاه ( و نماینده آگاه و صاحب سواد علمی) برخی از اساسی ترین اهداف یک جامعه مردم سالار تحقق نمی یابند.

۲) از نظر زیباشناختی. جهان ما بر طبق چند قانون طبیعی و فراگیر عمل می کند. هر کاری که شما انجام می دهید، هر چیزی که شما از لحظه خواب بیدار شدن در صبح تا لحظه به خواب رفتن در نیمه شب تجربه می کنید، بر طبق این قوانین طبیعی رخ می دهد. بینش علمی ما از جهان، بی نهایت زیبا و باشکوه است و عالی ترین دستاوردهای تمدن بشری را به روشنی نشان می دهد. شما با درک وحدت بین ظرف پر از آبی که روی گاز در حال جوشش است و جابه جایی آهسته قاره ها، وحدت بین رنگ های مسحور کننده بال یک پروانه و رفتار ذرات بنیادی ماده، هم از لحاظ فکری و هم از لحاظ زیباشناختی ارضا می شوید. فردی که سواد علمی دارد، درست مانند کسی است که نمی تواند بخوابد و در دنیای دیگری زندگی می کند که بدون شک زیباتر و پربارتر است.

۳) انسجام فکری. جوامع امروزی به نحو تنگاتنگی با کشفیات علمی گره خورده اند، به نحوی که در اغلب موارد آنها در طرح ریزی مشرب فکری یک دوران نقش کلیدی ایفا می کنند. برای مثال، مفهوم کوپرنیکی گردش سیارات به دور خورشید، نقش مهمی در زدودن تفکرات قرون وسطایی داشت. همین طور چارلز داروین با کشف سازوکار انتخاب طبیعی، راه ساده تری برای درک طبیعت فراهم ساخت. بنابراین، پیشرفت های علم ارکان جامعه را متحول می کنند. پس بدون سواد علمی چگونه می توان رشته های عمیقی را درک کرد که حیات فکری جامعه را انسجام می بخشند؟

چه باید کرد؟

مسأله را مطرح کردیم و اکنون به راه حل می پردازیم. شما و خانواده تان چگونه می توانید صاحب سواد علمی شوید؟ خوشبختانه، آموزشگران علوم طبیعی دهه گذشته به راه حل های کارآمدی دست پیدا کرده اند.

۱) آموزش مقدماتی. آموزش علوم در مدارس باید با رویکرد کاوشگری تدریس شود. یعنی به جای آن که دانش آموزان را با انبوهی از اطلاعات روبه رو کنیم، آنها را در موقعیتی قرار دهیم که برای یک مسأله و تحقیق پیرامون آن ترغیب بشوند. از این رو، لازم است معلمان در رویکرد آموزش خود تجدید نظر کنند و بر مسئولان است که شرایط را برای آموزش آنان در این زمینه مهیا سازند.

۲) آموزش دانشگاهی. اصلاحات باید به دانشگاه ها نیز کشیده شود. آموزش علوم به روش تلفیقی تا سطوح خاصی از آموزش دانشگاهی ضروری به نظر می رسد. دانشجویان باید بدانند آگاهی از دانسته های سایر شاخه های علوم برای پیشرفت علمی و نیز زندگی بهتر در جهان مصبوغ از علم ضروری است.

۳) آموزش عمومی. نوشتن کتاب های علمی که برای عموم مردم قابل فهم باشند، چه از سوی دانشمندان و چه از سوی اصحاب مطبوعات، باید رونق بیشتری گیرد. برنامه های تلویزیونی و رادیویی، باید ضمن معرفی تازه ترین دستاوردهای علمی پیرامون پیامدهای اجتماعی آنها نیز اطلاع رسانی کنند. صفحات اینترنت مکان مناسبی برای دنبال کردن این هدف است. روزنامه ها و مجلات عمومی که صفحه علمی دارند، باید در انتخاب موضوعات و نحوه بیان آنها دقت بیشتری مبذول دارند.

اگر به اهمیت سواد علمی پی برده باشیم، برای کسب و اشاعه آن تلاش می کنیم، به این ترتیب، توپ در زمین ما خواهد بود و به زودی مزه پیروزی نهایی را می چشیم.

منبع

Why Should You Be Scientifically Literate? By Robert M. Hazen 
An ActionBioscience.org original article

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۵۵
عبدالهادی میرزایی

http://t.me/savadeelmi

یکی از مناقشه برانگیز ترین تعاریف در حیطهء مسائل مربوط به علم، مفهوم سواد علمی است . اما به راستی “سواد” چیست؟ توان خواندن و نوشتن و محاسبات ساده ریاضی، بهره مندی از دانش عمومی و اطلاعات سطحی ،یا در اختیار داشتن دانش تخصصی و عمیق؟ نتایج یک پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان می دهد که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می توانند توضیح دهند چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است. یا در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناس ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند. در نمونه ای دیگر Robert M. Hazen از بیست و چهار فیزیکدان و زمین شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین DNA و RNA را توضیح دهند. تنها ۳ نفر از پس این پرسش برآمدند.

اما در مجموع خطر افراد کم سواد ، در توسعه و ترویج شبه علم به مراتب بیشتر از خطر افراد بی سواد مطلق است. افراد در رده کم سواد به نوعی خوشه چینان علم هستند. اما عموما” سهمی در تولید علم ندارند ولی ممکن است علی الاصول به مقوله “علم” ، پیگیری اخبار علمی و … علاقه مند باشند. اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن میزنند. آنها راجع به کرمچاله ها، جهان های موازی، سفر در زمان، بوزون هیگز، شبیه سازی و مساله سلولهای بنیادی، بیگ بنگ و … چیزهایی شنیده اند و بصورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطلب خوانده اند. سپس این تصور برایشان پیش آمده که همهء اینها را “می دانند” .
این تصور کاذب ، خطر بزرگی برای ترویج شبه علم است. چون فرد بصورت نیم بند و آماتوری ، حاصل درک خودش از یک موضوع را به دیگران منتقل می کند. نه آن چیزی که واقعا” باید باشد.
مثلاً بسیاری از افراد که حتی کمترین آشنایی با الفبای نظریه کوانتومی در فیزیک جدید ندارند تا جایی که دلشان بخواهند از این نمد برای خود کلاه درست می کنند.
تصور کنید فردی علاقمند به علم، جایی خوانده که وضع گربهء شرودینگر تا زمانی که در جعبه باز نشود بلاتکلیف است و تا زمان مشاهده معلوم نیست واقعیت چه خواهد شد. ممکن است این فرد تصور کند به همین منوال، ماه در آسمان نیز تا زمانی که مشاهده نشود وجود ندارد. سپس حاصل درک خودش را برای سایرین تعریف کند. مثلا” بگوید: می دانستید که فیزیک کوانتوم میگوید تا زمانی که به ماه نگاه نکنی ماه در آسمان نیست و به محض نگاه کردن به وجود می آید؟ این درک اشتباه چه از روی ناآگاهی باشد چه برای فضل فروشی، زمینه ترویج شبه علم در جامعه را فراهم می نماید.

۱) مدتی پیش آقای «فرزاد حسنی» در مسابقه‌ی برنامه‌ی «اکسیر» پرسش دشواری را از یک شرکت‌کننده ‌پرسید. پاسخ شرکت‌کننده صحیح نبود. سخنان آقای حسنی در ادامه‌ی این برنامه و نوع برخورد او با شرکت‌کننده‌ی محترم، واکنش بسیاری از تماشاگران و مخاطبان برنامه را درپی داشت. بسیاری به این‌نوع برخورد مجری تلویزیون نسبت‌به مخاطبان انتقاد کردند. برخی دیگر رسالت و وظیفه‌ی رسانه در قبال مخاطبان و شیوه‌ی درست مواجهه‌ی مجری و رسانه‌ی فراگیری مانند تلویزیون را یادآور شدند. برخی گفتند حسنی باید معذرت‌خواهی کند. برخی دیگر هم گفتند فاجعه عمیق‌تر از آن است که با یک معذرت‌خواهی حل ‌شود و باید بنیادی‌تر اندیشید. اما من امروز می‌خواهم از زاویه‌ی دیگری به این موضوع نگاه کنم. می‌خواهم بگویم حتی اگر شرکت‌کننده‌ی محترم پاسخ درستی می‌داد یا حتی اگر آقای حسنی برخورد محترمانه‌ای با این شرکت‌کننده و پاسخ غلطش داشت، بازهم یک انتقاد بزرگ و اصلی وارد بود؛ اینکه ما نمی‌دانیم «اطلاعات عمومی چیست و چه فرقی با سواد علمی دارد؟»

download (6)

۲) دانش‌آموز راهنمایی که بودم، هروقت می‌خواستم آدم‌بزرگ‌ها را سرکار بگذارم از آنان می‌پرسیدم «جزایر لانگرهانس» کجاست و از حدس‌های غلطشان لذت می‌بردم. آخر کار هم به بهانه‌ی اینکه خودم هم نمی‌دانم، جواب درست را نمی‌گفتم و از اینکه آنان را در خماری نگه‌داشته‌ام، کیفور می‌شدم. (جزایرلانگرهانس (Islets of Langerhans) سلول‌هایی درون لوزالمعده (پانکراس) هستند که هورمون‌های خاصی ازجمله انسولین را ترشح می‌کنند.)

۳) مشابه رفتار کودکی‌ام را تلویزیون در برنامه‌ی اکسیر تکرار کرد. این برنامه تصویر زنی را نشان داد و از شرکت‌کننده خواست نامش را حدس بزند. در پاسخ‌ها نام سه مرد شناخته‌شده («آلبرت اینشتین»، «توماس ادیسون»، «دیه‌گو مارادونا») بود. گزینه‌ی دیگر «مری‌بارت» بود که به‌نظر می‌رسد نامی زنانه و جواب درست پرسش است. غافل از اینکه  این گزینه نام یک بیماری مری است. (مری‌بارت (Barrett’s esophagus) تغییر بافت قسمت انتهایی مری است که اغلب از تحریک مداوم مری توسط اسیدمعده ناشی می‌شود.) به‌بیان‌دیگر پاسخ درست در میان گزینه‌ها نبود و پرسش از اصل و اساس، فریبکارانه طرح شده است. شخص دیگری هم نمی‌توانست پاسخ درست را از میان گزینه‌های موجود انتخاب کند. گیرم که این فرد به‌اندازه‌ی دیتاسنترهای گوگل، اطلاعات در مغزش ذخیره داشت و جواب درست را می‌دانست، چه گزینه‌ای را می‌توانست انتخاب کند؟ هیچ‌کدام.

۴) اولین‌بار در دانشگاه و در درس «اصول محاسبات شیمی صنعتی» با مفهوم امتحان «کتاب‌باز» آشنا شدیم. در این نوع امتحان‌ها، دانشجو می‌تواند از کتاب و جزوه و حل‌المسائل استفاده کند. ما تازه با مفهوم امتحان کتاب‌باز آشنا شده بودیم. گمان می‌کردیم با در اختیار داشتن کتاب و جزوه و حل‌المسائل، امتحان‌دادن کار آسانی است. برای همین خود را از درس خواندن معاف کردیم. البته نتیجه‌ی امتحان فاجعه‌بار بود. تعداد زیادی از دانشجویان، از ۱۰۰نمره‌ی امتحان، صفر گرفتند و فقط سه نفر قبول شدند. (خواهش می‌کنم نمره‌ی مرا در این امتحان نپرسید.) چرا نتیجه‌ی آزمون فاجعه‌بار بود؟ چون ما همه‌چیز را بدون آنکه معنای دقیق آن را بدانیم -از نام مرکز استان‌ها و واحد پول کشورها تا قضیه‌ی فیثاغورس- فقط حفظ ‌می‌کردیم. نتیجه اینکه چون فکر کردن را بلد نبودیم و نیستیم از حل مسئله‌ای که پیشتر با آن روبه‌رو نشده‌ایم، درمی‌مانیم.

۵) در سال سوم دانشگاه، دانشجویی پرسش‌نامه‌ای آورد که حاوی سؤال‌های بسیار ساده‌ی علمی بود. سؤال‌هایی ازجمله اینکه چرا کشتی‌‌های آهنی در دریا غرق نمی‌شوند؟ هواپیما چگونه در آسمان می‌ماند و سقوط نمی‌کند و پرسش‌های دیگری ازاین‌دست. نتیجه‌ی آزمون شرم‌آور بود. چرا؟ ما در دوره‌ی دانش‌آموزی با بیشتر مفاهیم مطرح‌شده در این پرسش‌ها آشنا شدیم اما به عمق معنای آنها پی نبردیم. نتیجه اینکه ما بلد بودیم هر چیزی را تعریف کنیم، بدون اینکه معنای واقعی آن را بدانیم. آنجا بود که مشخص شد بسیاری از دانشجویان شیمی هم تصور دقیقی از «اتم»، «مولکول» و «عنصر» ندارند و تفاوت‌شان را نمی‌دانند.

۶) بسیاری از مردم و حتی رسانه‌هایی مانند تلویزیون، اطلاعات عمومی را با سواد علمی اشتباه گرفته‌اند. به‌نظر برخی از مردم، کسی که چیزهای زیادی می‌داند و مثلا جدول روزنامه را سریع حل می‌کند، با‌سواد است. باید تأکید کرد کسی‌که مثلا طول دیوار چین یا بنیانگذار فلان سلسله یا کارگردان بهمان فیلم را بداند، باسواد نیست و کسی که اینها را نمی‌داند هم بی‌سواد تلقی نمی‌شود. پیش‌ازاین می‌شد با مراجعه به هر کتابخانه و استفاده از کتاب‌های مرجع به اطلاعاتی درباره جزایر لانگرهانس یا مری‌بارت دست یافت. امروز با گسترش اینترنت، یافتن پاسخ چنین پرسش‌هایی به‌مراتب ساده‌تر شده است. به‌همین‌دلیل، امروزه هیچ‌کدام از مدارس و دانشگاه‌ها و نظام‌های آموزشی معتبر، طول فلان رودخانه و جمعیت بهمان کشور را نمی‌آموزند و در آزمون‌های خود، از چنین چیزهایی، سؤال نمی‌پرسند. سال‌هاست که مشخص شده است شناخت چهره‌ی اینشتین از مارادونا، سواد محسوب نمی‌شود. اگر مفهوم نسبیت را درک کردی، باسوادی، در غیر این‌صورت کسی که عکس‌های اینشتین را دیده باشد و چهره‌ی او را بشناسد، باسواد محسوب نمی‌شود. امروزه نظام‌های آموزشی معتبر در سراسر جهان به‌جای اینکه اطلاعات زیادی را وارد مخ دانش‌آموزان کنند؛ سعی دارند شیوه‌ی تفکر را به آنها آموزش دهند. دلیل این‌کار هم این است که فرد بتواند با استفاده از منابعی که همیشه و همه‌جا در دسترس است، مسائل تازه (نه مسائل تکراری و قدیمی) را حل کرده یا بتواند صحت ادعاهای دیگران را به‌روشی نظام‌مند ارزیابی کند.

۷) امروزه سواد علمی را چنین تعریف می‌کنند: «سواد علمی، دانش و درک مفاهیم علمی و به‌کار بردن آنها در روند تصمیم‌گیری شخصی، امور شهروندی و فرهنگی و بهره‌وری اقتصادی است. سواد علمی معمولا از روش‌شناسی، مشاهده و نظریه‌پردازی تشکیل می‌شود. یک شهروند با سواد علمی می‌تواند کیفیت ادعاهای مطرح‌شده از طرف رسانه‌ها، سیاست‌مداران و تبلیغات را بر اساس اعتبار منابع و روش‌شناسی تعیین کند. او می‌تواند صحت نتیجه‌گیری‌های آنان را بسنجد.» متأسفانه امروزه ما تا حد زیادی از این نوع سواد بی‌بهره‌ایم. درنتیجه لازم است نظام آموزشی و به‌موازات آن رسانه‌ها در تقویت این نوع سواد، بکوشند.

برای مثال بسیاری از کارشناسان علم بر این باورند که ساده‌ترین وظیفه‌ی مروجان علم این است که مردم را با آخرین دستاوردهای علم آشنا کنند. آنها معتقدند وظیفه‌ی مهم‌تر آنها این است که ماهیت علم و فرآیند پدید آمدن علم، چگونگی پدید آمدن نظریه‌های علمی و راه‌های تأیید یا رد نظریه‌ی علمی را بیاموزند. یاد استادمان گرامی که می‌گفت اگر قوانین و دستاوردهای علم را یاد نگرفتید، دست‌کم طرز تفکر علمی را یاد بگیرید.

۸) دستفروش مترو ادعا می‌کند که نوع خاصی از دستبند می‌تواند از خود یون‌های منفی ساطع و یون‌های مثبت بدن را خنثی و همانند آبشاری در دل طبیعت به او آرامش دهد. او با این ادعا می‌‌تواند این دستبند را با قیمتی بسیار به مشتریان (حتی کارشناس شیمی که سال‌ها تعریف اتم، مولکول، آنیون و کاتیون را خوانده است) بفروشد. این معامله نشان می‌دهد حتی برخی از تحصیل‌کرده‌ها هم به بینش علمی در زمینه‌ی آنیون و کاتیون نرسیده است و فقط انبوهی از محفوظات در زمینه‌های شیمی، فیزیک و زیست‌شناسی در سرش دارد. آن‌هم بدون آنکه این دانسته‌ها باهم ارتباط سازنده‌ای داشته باشند و او بتواند ادعای جدید را با استفاده از دانسته‌های قبلی خود ارزیابی کند. به‌این‌ترتیب یک شیاد می‌تواند یک لامپ معمولی را درون یک‌تکه سنگ شفاف جاسازی کند و با این ادعا که موجب آرامش در خواب می‌شود باقیمت گزاف به تحصیل‌کرده‌ها بفروشد.

به امید روزی که نظام آموزش‌و‌پرورش و همچنین دیگر دستگاه‌های فرهنگی و همچنین رسانه‌های ما، تفاوت سواد علمی از اطلاعات خام و بی‌ارزش را درک کنند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۳۳
عبدالهادی میرزایی
ک پنجم جمعیت جهان بی‌سواد است، یعنی حدود یک میلیارد انسان نمی‌توانند متن ساده‌ای را به زبانی معین بخوانند و بنویسند. روشن است که با سواد بودن مردم برای جامعه اهمیت دارد و تمام کشورهای پیشرفته نخست به‌
سواد علمی (1)

مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون 
 
http://t.me/savadeelmi

یک پنجم جمعیت جهان بی‌سواد است، یعنی حدود یک میلیارد انسان نمی‌توانند متن ساده‌ای را به زبانی معین بخوانند و بنویسند. روشن است که با سواد بودن مردم برای جامعه اهمیت دارد و تمام کشورهای پیشرفته نخست به‌ این کار پرداخته‌اند، لذا می‌بینیم که قریب به 99 درصد جمعیت این کشورها باسواد است. از این رو، مبارزه با بی‌سوادی و گسترش با سوادی در کشورهای توسعه نیافته ضرورت دارد و بارها مورد بحث قرار گرفته است. اما نکته این جاست که چند درصد از باسوادان برخوردار از سواد علمی هستند؟ سواد علمی ویژگی‌ها و مرزها وضرورت‌های خاص خود را دارد که در این مقاله اجمالا مورد بحث قرار می‌گیرد.
1. باسوادی الزاما به معنای برخورداری از سواد علمی نیست. چه بسا کسانی که رمان‌های زیادی بخوانند اما سواد علمی نداشته باشند. در ایالات متحدة امریکا میزان باسوادی (توانایی برای نوشتن و خواندن) بیش از 95 درصد است. اما بنا به بررسی‌هایی که جان میلر، سرپرست "آزمایشگاه آرای عمومی" در دانشگاه ایلینوی شمالی، انجام داده، میزان باسوادی علمی آن کشور در سال 1979 هفت درصد و در سال 1985 پنج درصد تعیین شده است. دکتر میلر در این بررسی‌ها تلفیق سه نکته را مبنای سنجش قرار داد: فهم روش علمی، آگاهی از اصطلاحات معمول علمی، و درک آثار اجتماعی دانش.
این گونه بررسی ها در کشورهای پیشرفتة دیگر نیز انجام می‌گیرد. جا دارد که در کشور ما نیز هرچند گاه یک بار سنجشی از سواد علمی مردم انجام گیرد. زیرا چنین بررسی یکی از طریق‌هایی است که هم میزان موفقیت نظام آموزشی و رسانه‌های گروهی و هم سطح آگاهی مردم از علم و جهان پیرامون خود را نشان می‌دهد.
2 . تحصیل در مدرسه و مطالعة کتا و مجله معمولا پیش نیاز کسب سواد علمی است، مگر یم مورد استثنایی و دشوار: بهره گیری محض از رادیو وتلویزیون. اصولا کسانی از برنامه‌های علمی رادیو و تلویزیون بهتر استفاده می‌کنند که قبلا مطالب پایه‌ای را در کتاب‌ها و مجلات خوانده باشند. با این همه، برخی از نهادهای دست اندر کار آموزش و توسعة اجتماعی در مناطق دور افتاده و اجتماعات بی‌سواد، از وسایل سمعی و بصری برای گسترش آگاهی‌های حرفه‌ای و بهداشتی بهره می‌گیرند.
گسترش سواد علمی مستلزم بهره جستن از سه نوع وسیله است:
الف) مدارس که چند و چون آن‌ها با کارآمد بودن نظام آموزشی، تدریس معلمان، محتوای کتاب‌های درسی، و امکانات آزمایشگاه و کتابخانه ارتباط دارد. در کشورهای توسعه نیافته که هنوز به "عصر اطلاعات" نرسیده‌اند، مدرسه و کتاب درسی مهم‌ترین وسیله برای کسب آگاهی‌های علمی است.
ب) رسانه‌های همگانی از جمله مجلات علمی عمومی، صفحة علمی روزنامه‌ها و برنامه‌های علمی رادیو و تلویزیون. در این‌جا بد نیست از مجلة هفتگی "اکونومیست" (چاپ انگلستان) یادی کنیم. این مجلة علمی نیست بلکه به حوادث سیاسی و امور اقتصادی و اجتماعی اختصاص دارد اما در هر شمارة آن بخشی دربارة علم و تکنولوژی چاپ می‌شود تا خوانندگانش از تازه‌های جهان علم و صنعت نیز آگاهی یابند زیرا امروز علم و مصنوعات آن به تمام عرصه‌های اجتماعی راه یافته و در هم بافته شده است و مبنای توسعة اقتصادی محسوب می‌شود. رسان‌های همگانی باید به علم چنان که شایسته است اهمیت دهند.
پ) فعالیت‌ها و تاسیسات اجتماعی از قبیل کتابخانه‌های عمومی و کودکان، موزه‌های علمی و تاریخ طبیعی، باغ‌های جانور شناسی و گیاه شناسی، آسمان نما، جلسات سخنرانی، نمایشگاه‌های کتاب و علم صنعت، مسابقات مقاله نویسی و... در کشورهای پیشرفته، اصولا نهادی مخصوص گسترش علم در میان مردم وجود دارد، مثلا " انجمن امریکایی برای پیش برد علم" (BAAS) که در سال 1831 در انگلستان ایجاد شد. تاسیس چنین سازمانی در کشور ما ضرورت دارد.
3. چنان که هر فردی که خواندن و نوشتن می‌داند نباید حتما نویسنده و ادیب باشد، هدف از اشاعه و کسب سواد علمی لزوما به منظور دانشمند شدن نیست. کسی که می‌تواند روزنامه بخواند و به دوستش نامه بنویسد، شاید نتواند در روزنامه مقاله بنویسد. به همان سان، کسی که سواد علمی دار حتما نباید بتواند در آزمایشگاه کارکند. دانشمند شدن جنبه‌ها و شرایط خاص خود را دارد. با این همه، گسترش سواد علمی در جامعه زمینه را برای پرورش دانشمند مستعد و غنی می‌سازد.
در شرح حال بسیاری از دانشمندان می‌خوانیم که در خوردسالی و نوجوانی برخورد با یکی از جلوه‌های علم آ«‌ها را تحت تاثیر گذاشته، به وجد آورده، و به مسیر علم کشانیده است. استیفن جی گلد، دیرین شناس معروف معاصر و استاد دانشگاه‌ هاروارد و مؤلف مقاله‌های پرخواننده در مجلة تاریخ طبیعی می‌گوید وقتی پنج ساله بود پدرش وی را به تماشای دایناسورها در موزة تاریخ طبیعی برد و در آن روز وی تصمیم گرفت که دیرین شناس بشود و از رازهای تاریخ حیات آگاهی یابد.
4. در سواد علمی، منظور از "علم" هرگونه اطلاع و آگاهی نیست بلکه مفهوم آکادمیک علم مدنظر است، یعنی مجموعة آگاهی‌هایی نظام دار (سیستماتیک) که دانشمندان از راه تجربه و مشاهده و برهان کسب کرده‌اند (بنگرید به مقالة "علم چیست؟" در ویژه نامة علم، دانشمند، تیر1368). بنابر این، سواد علمی با اطلاعات دربارة "شبه علم" (Psuedo Science) فرق دارد. دانستن داستان‌های اسرار آمیز دربارة طالع بینی و بشقاب پرنده‌ها را نباید به‌حساب سواد علمی گذاشت، برعکس، دلبستگی به این مقولات را باید نشانة بی‌سوادی علمی شمرد.
متاسفانه برخی از مجلات شبه علم را به جای علم قرار می‌دهند تا مردم را شیفته کنند و از این راه پول به جیب بزنند. در امریکا مجله‌ای منتشر می‌شود به نام ویکلی ورلدنیوز (Weekly World News) که آکنده است از خبرهای خارق‌العاده و ظاهرا مربوط به علم. از جمله آمده است: یکه باستان شناس ترک جسد مومیایی شدة یک موجود فضایی را کشف کرده است، این موجود شبیه به انسان است اما پوست سبز رنگی دارد و همچون حشرات دارای دو بال است! نمونه‌ای دیگر: دانشمندان می‌گویند یک قبیلة آفریقایی از مریخ به زمین آمده است! و... معلوم نیست که این دانشمندان چه نام و نشانی دارند، به کدام مؤسسات علمی وابسته‌اند و یافته‌هایشان در کدام نشریات و محافل علمی ارئه شده است. سردبیر ویکلی ورلد نیوز در مصاحبه‌ای با یک مجلة امریکایی دیگر، شیوة جمع آوری اخبارشان را چنین توضیح داد: مجله 35 خبرچین در نقاط حساس دنیا دارد وهیئت دبیران برای کسب خبر به آنان متکی است، البته هیئت دبیران نمی‌توانند صحت و سقم اخبار را رسیدگی و تأیید کنند (!) .پرسیده شد: چه حکمتی در انتشار چنین مجله‌ای هست؟ پاسخ سر راست این بود: "سرگرمی" (!) سرگرمی به بهای ضربه زدن به علم و ذهن جامعه؟ دلیل واقعی نشر چنین مجله‌ای را از این می‌توان فهمید که هر هفته بیش از یک میلیون نسخه از مجلة ویکلی ورلد نیوز به فروش می‌رود.
در سوی مقابل، جیمز رندی، شعبده باز معروف همراه با دانشمندان نامداری چون کارل سیگان (استاد اختر شناسی در دانشگاه کرنل، رئیس "انجمن سیاره‌ای" و مؤلف کتاب‌های مشهوری چون کیهان و اژدرهای عدن) و استیفن جی گلد، "کمیته برای پیگیری علمی ادعاهای خارق‌العتده" را تأسیس کرده‌اند و در فصلنامه‌شان به نام Skeptical Inquirer پرده از ادعاهای کاذب برمی‌دارند. متاسفانه تیراژ این نشریه فقط 25 هزار نسخه است.
سواد علمی یعنی برخورداری از آگاهی در حدی متعارف از امور اساسی علم و پدیده‌های جهان پیرامون خود. کسی که مثلا فرق میان اتم و مولکول، سیاره و ستاره، گیاه و جانور، ژن وسلول را نمی‌داند از سواد علمی
سواد علمی (2)

مترجم: زهرا هدایت منش
منبع:راسخون 
 

5. سواد علمی یعنی برخورداری از آگاهی در حدی متعارف از امور اساسی علم و پدیده‌های جهان پیرامون خود. کسی که مثلا فرق میان اتم و مولکول، سیاره و ستاره، گیاه و جانور، ژن وسلول را نمی‌داند از سواد علمی برخوردار نیست زیرا از مفاهیم معمول علم و پدیده‌های کلی طبیعت اطلاعی ندارد.
سواد علمی افراد شاید سطوح گوناگونی داشته باشد. مثلا حسن می‌داند که بلندترین قلة روی زمین اورست است اما ارتفاع دقیق آن (8848 متر) را نمی‌داند. حسین ه فقط ارتفاع اورست را می‌داند بلکه آگاهاست که چگونه آن را اندازه گرفته‌اند، چرا آن را اورست نامیده‌اند، اولین کوهنوردی که به آن صعود کرد چه کسی ودر چه سالی بود، قلة اورست از چه سنگ‌هایی ساخته شده است و...
معمولا هرچه انسان بیش‌تر علاقه‌مند یا درگیر موضوعی باشد، سطح آگاهی وی از آن موضوع زیادتر خواهد بود. پرداختن به موضوعی خاص و مورد علاقه امری ناپسندیده نیست (که مطلوب هم هست)، اما غافل ماندن از موضوعات متداول دیگر علم سبب می‌شود که سواد علمی انسان نامتوازن شود. مثلا از کاهش فضا و اخترشناسی اطلاعات انبوهی داشته باشد اما از کارکرد بدن خود اطلاعاتی ناچیز، و برعکس. این ایراد فقط مختص مردم عامه نیست بلکه در مورد دانشمندان نیز صدق میکند. پارسال، در یک کنفرانس در امریکا، رابرت هیزن، زمین فیزیک‌دان معروف در انستیتوی کارنگی واشنگتن، دست به کار جالبی زد: وی از 25 زمین فیزیک‌دان شرکت کننده در کنفرانس پرسید که فرق میان DNAوRNA چیست؟ از آن تعداد دانشمند، فقط دو نفر توانستند جوابی کامل و صحیح ارائه دهند وآن دو نفر نیز در عرصة مولکول‌های آلی فسیل شده تحقیق کرده بودند و از ساختار سلول اطلاعات کافی داشتند.
برای کسب سواد علمی، توجه و آگاهی به اندازه‌ای متعارف به جنبه‌های مختلف علم وجهان پیرامون ضرورت دارد و همین امر یکی از دلایل نشر مجله‌های علمی عمومی است.
6. هرچند که برخورداری از محفوظات عددی دربارة پدیده‌های علم به حدی متعادل لازم است و آدمی را در مطالعه و گفتگوی علمی یاری می‌دهد، سواد علمی به معنی انبار کردن محفوظات عددی نیست. سواد علمی بیش‌تر با نگرش، شیوه و تانوایی فهم امور علمی رابطه دارد.
اجازه بدهید با چند مثال این موضوع را روشن کنیم:
اگر کسی نداند که بلندقدترین یا کوتاه قد‌ترین مرد جهان کیست و قد آنان چند سانتی‌ متر است، ایرادی بر او وارد نیست، مهم آن است که وی بتواند علت علمی بلند قد یا کوتاه قد بودن آدمی را توضیح دهد.
فاصلة زمین از خورشید را شاید از حفظ ندانیم، اما اگر به ما گفته شود که نور خورشید 8دقیقه و 18 ثانیه طول می‌کشد تا به زمین برسد باید بتوانیم فاصلة زمین از خورشید را به دست آوریم چون بارها خوانده‌ایم که نور بالاترین سرعت را در عالم دارد و در هر ثانیه 300 هزار کیلومتر می‌پیماید.
شاید کسی نداند که مغز انسان ده بیلیون سلول عصبی (نورون) دارد و وزن مغز در حدود یک پنجم وزن هر انسان است. ولی اگر درک علمی داشته باشد باید بتواند به بیانی ساده توضیح دهد که چرا وقتی دست به کتری می‌طنیم فوری دستمان را عقب می‌کشیم.
شاید یادمان نباشد که پروتون 1837 برابر سنگین‌تر از الکترون است و هستة اتم فقط یک صد هزارم قطر هر اتم را تشکیل می‌دهد، مهم این است که شناخت صحیحی از ساختار اتم و پیوندهای شیمیای بین اتم‌ها داشته باشیم.
البته قدری محفوظات عددی لازم است اما انبار کردن ذهن با آمار و ارقام عجیب و غریب چه سودی دارد؟ سواد علمی بدین معنا است که از مفاهیم اساسی علم، ساختار و فرایندهای طبیعت، و کاربرد سودمندی اشیا آگاهی داشته باشیم و رویدادهای روزمره را با درک علمی بسنجیم و در کارهایمان از اطلاعات و روش علمی بهره گیریم.
مرحوم دکتر عباس اقبال در مقاله‌ای با عنوان " دانشمند واقعی و معرفت حقیقی"می‌نویسد:" باید آن کتاب را دوست داشت و آن استاد را پرستید که به جای انباشتن مغز و فلج ساختن قوة استنباط شخصی، ذوق طبیعی خواننده و شنونده را به وجد و اهتزاز آورد و غنچة استعداد و لیاقت او را در آغوش ملاطفت و هدایت بشکفاند و چشم نیم خواب او را به مدد نسیمی لطیف تر ازنسیم سحری یعنی به نفحات مهر و نوازش بگشاید و قدم‌های متزلزل او را در طی طریق حیات روز به روز استوارتر سازد نه آن که با تحمیل مستبدانة استنباطات پا در هوا و محفوظات ثقیل جانکاه خود، خاک مرده بر فرق هر استعداد جوان بپاشد و آب نومیدی و ذلت بر شعلة هر ذوق سوزان بریزد."
7. سواد علمی چه فوایدی دارد؟ چرا باید سواد علمی را در میان مردم گستراند؟
علم اساسا از حس کنجکاوی آدمی برخاسته است. گرچه همگان نمی‌توانند دانشمند و پژوهشگر باشند، همة افراد آدمی می‌خواهند بدانند که مثلا: نور و گرمای خورشید از کجاست؟ چرا باران می‌بارد؟ گیاهان چگونه غذای خود را می‌سازند؟ این همه حیوانات گوناگون چگونه پدیدار شدند؟ غذایی که می‌خوریم به چه می‌انجامد؟... نه فقط آگاهی یافتن از جهان پیرامون خود بلکه کوشش برای کسب چنین آگاهی‌نیز نشاط آور و لذت بخش است.
در جامع‌ای که علم اذهان مردم را روشن نسازد، خرافه نیرو می‌گیرد. مردم دل مشغول باورهای نادرست می‌شوند و امور زندگی را نه بر اساس آگاهی وشناخت علمی بلکه به حرف و خط رمالان می‌گذرانند. در نتیجه، جامعه از قافلة تمدن بشر عقب می‌افتد و رو به اضمحلال تاریخی می‌رود.
مخارج هنگفت کارهای علمی از منابع طبیعی و مالی ملت‌ها پرداخت می‌شود، لذا حق مردم است که بدانند ماحصل این همه خرج و فعالیت علمی چیست و خوشه‌ای از یافته‌های دانشمندان بچینند. چه بسا که تنی چند از نسل جوان شیفتة کسب و آگاهی شوند، علم پیشه گیرند و افق معرفت بشر را پهناورتر و مسیر علم را پربارتر کنند.
افزون بر این، امروز جامعه‌ای موفق است که از دستاوردها و مصنوعات علم آگاهی داشته باشد. موفقیت در تن درستی افراد مستلزم آن است که مزدم شناخت درستی از تغذیه، ورزش، بیماری، مایه کوبی و نظایر آن داشته باشند. موفقیت در تولید خوابار مستلزم آن است که کشاورزان آگاهی‌ها و امکانات امروزی را در مورد بذر و خاک و کود و آب و غیره به کار بندند. موفقیت در حرفه‌های فنی و تجاری مستلزم آن است که شاغلان از اطلاعات باب روز دربارة تولید ودستگاه‌های صنعتی، مدیریت و بازاریابی برخوردار باشند. آثار علم در تمدن امروزی بشر مشهود است، مواد علمی ما را قادر می‌سازد تا زندگی فردی و اجتماعی را مطابق با دستاوردهای علم و تکنولوژی به پیش بریم.
مجلة امریکن ساینتیست در گزارشی راجع به مواد علمی می‌نویسد: " ملت‌هایی که سواد علمی‌شان در سطح پایین است، کارگران و کارمندان با کفایت نخواهند داشت. در بازار جهان خواهند باخت. مصرف کنندگان به دام حقه بازان خواهند افتاد. هیئت داوری در دادگاه‌ها رای ابلهانه اظهار خواهند کردو دولت‌ها تصمیمات بی خردانه خواهند گرفت. این‌ها همه مایة شرم و خجالت است، اما بدتر این که آدمیان بی‌سواد از لحاظ علمی با زاد و ولد بی‌رویه، بمب و آلودگی، خود را به انقراض سوق می‌دهند."
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۷
عبدالهادی میرزایی

بیگ بنگ: یکی از مناقشه برانگیزترین تعاریف در حیطه‌ی مسائل مربوط به علم؛ مفهوم «سواد علمی» است. اما به راستی “سواد” چیست؟ توان خواندن و نوشتن و محاسبات ساده ریاضی؟ بهره مندی از دانش عمومی و اطلاعات سطحی؟ یا در اختیار داشتن دانش تخصصی و عمیق؟

http://t.me/savadeelmi
نتایج یک پژوهش در دانشگاه هاروارد نشان می دهد که کمتر از ده درصد کارشناسان ارشد می توانند توضیح دهند چرا هوا در تابستان، از زمستان گرمتر است. یا در پژوهش دیگری که در دانشگاه جرج ماسون انجام شده، بیش از پنجاه درصد دانشجویان کارشناس ارشد نتوانستند فرق بین اتم و مولکول را به درستی تعیین کنند. در نمونه ای دیگر دکتر روبرت هازن (Robert M. Hazen) از بیست و چهار فیزیکدان و زمین شناس دارای مدرک دکترا خواست تا تفاوت بین DNA و RNA را توضیح دهند. تنها ۳ نفر از پس این پرسش برآمدند.

اما در مجموع خطر افراد کم سواد ، در توسعه و ترویج شبه علم به مراتب بیشتر از خطر افراد بی سواد مطلق است. افراد در رده کم سواد به نوعی خوشه چینان علم هستند. اما عموما” سهمی در تولید علم ندارند ولی ممکن است علی الاصول به مقوله “علم” ، پیگیری اخبار علمی و … علاقه مند باشند. اما مشکل اینجاست که اغلب، سرنای علم را از سر گشاد آن میزنند. آنها راجع به کرمچاله ها، جهان های موازی، سفر در زمان، بوزون هیگز، شبیه سازی و مساله سلولهای بنیادی، بیگ بنگ و … چیزهایی شنیده اند و بصورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطلب خوانده اند. سپس این تصور برایشان پیش آمده که همهء اینها را “می دانند” . این تصور کاذب ، خطر بزرگی برای ترویج شبه علم است. چون فرد بصورت نیم بند و آماتوری ، حاصل درک خودش از یک موضوع را به دیگران منتقل می کند. نه آن چیزی که واقعا” باید باشد.

For example, many people who do not even have the least familiarity with the alphabet of quantum theory in new physics make the hat for themselves as much as they wish. Imagine a scientist who reads that Scudinger's cats are unclear until they are open in the box and it will not be known until the time of observation. This person may think that the same month, the moon in the sky does not exist until it is observed. Then he will define his own understanding for others. For example, "Did you know that quantum physics says that the moon is not in the sky until you look at the moon, and when it comes to looking at it? This misunderstanding, either from ignorance or for grace, provides the ground for the promotion of pseudo-science in society.

Authors: Erfan Kasraei - University of Kassel, Germany

More info on: actionbioscience 

Why Should You Be Scientifically Literate? By Robert M. Hazen

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۴
عبدالهادی میرزایی
گروه جامعه ــ رئیس دانشگاه فرهنگیان با بیان اینکه ایجاد ظرفیت‌های جدید برای جذب دانشجو معلمان بیشتر می‌تواند به تربیت معلمان با سواد علمی و فرهنگی کمک کند، گفت: باید محتوا و ساختار آموزش ابتدایی را قوت بخشید.  http://t.me/savadeelmi

معلمان

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ حسین خنیفر، رئیس دانشگاه فرهنگیان شب گذشته، یکم خردادماه، در نشستی صمیمی با خبرنگاران به جزئیات دیدار مقام معظم رهبری با فرهنگیان اشاره کرد و گفت: ساماندهی چندین هزار دانشجو از استان‌های سراسر کشور برای دیدار با مقام معظم رهبری کار بسیار سختی بود که با همکاری نیروهای انتظامی و هلال احمر، هماهنگی برای اسکان در حرم مطهر امام خمینی(ره) انجام شد.

خنیفر حمایت‌های وزیر آموزش و پرورش را مایه آرامش و دلگرمی دانشگاه فرهنگیان خواند و گفت: غفلت‌های متعددی طی چهار دهه اخیر در نظام تعلیم و تربیت کشور رخ داده است که باید آن را برطرف کرد و از مشکلات نهراسید چرا که مشکلات چیز جدیدی نیست و همیشه در اشکال مختلف وجود داشته است.

وی به پتانسیل‌های کشور اشاره و عنوان کرد: وجود ۱۳ میلیون دانش‌آموز نشان می‌دهد ما کشوری جوان و آماده خیز برداشتن هستیم، فقط نیاز به مدیریت داریم تا به تحول برسیم.

وی بر ضرورت حرکت بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ساحت های شش گانه تأکید و تصریح کرد: معلمی که امروز در دانشگاه فرهنگیان تربیت می‌شود، معلمی برای هشت دولت است؛ بنابراین برای تربیت چنین معلمی باید برنامه‌ریزی‌های جدیدتر و کارآمدتری را به کار بست.

رئیس دانشگاه فرهنگیان در ادامه این نشست پاسخگوی سوالات خبرنگاران شد و در زمینه کم‌رنگ بودن علاقه خانواده‌ها به حضور فرزندانشان در دانشگاه فرهنگیان گفت: این دانشگاه هنوز شناخته شده نیست و خانواده‌ها نمی‌دانند که چه مزایای رفاهی برای دانشجویان دارد؛ ما نیاز به تبلیغات داریم تا علاوه بر آشنایی خانواده‌ها با مزایای دانشگاه بتوانیم با تربیت معلم از کمبود معلم موجود در کشور نیز بکاهیم.

وی در پاسخ به سوال خبرنگار ایکنا مبنی بر تبیین برنامه‌های عملیاتی این دانشگاه به منظور تحقق شعار «تربیت معلم قیمتی؛ نه تربیت معلم به هر قیمتی» اظهار کرد: ایجاد ظرفیت‌های جدید برای جذب دانشجو معلمان بیشتر می‌تواند به تربیت معلمان با سواد علمی و فرهنگی کمک کند.

خنیفر به دانشگاه خوارزمی که در گذشته برای تربیت معلم بود اشاره و عنوان کرد: یکی از راه‌هایی که می‌توانیم از امثال دانشگاه خوارزمی استفاده کنیم، زنده کردن تعهد دبیری است که این برنامه را در دستور کار خود داریم و در حال انجام برنامه‌های مقدماتی آن هستیم.

ضرورت تقویت محتوا و ساختار آموزش ابتدایی 

وی بر ضرورت بهره‌مندی از فاضل ترین و خاص ترین معلمان برای دوران ابتدایی تأکید و تصریح کرد: باید محتوا و ساختار آموزش ابتدایی را قوت بخشید تا به سطح کشورهایی همچون فلاند، کره و ژاپن برسیم.

 رئیس دانشگاه فرهنگیان در پاسخ به سوالی مبنی بر تعیین تکلیف تجمیع پردیس‌ها اظهار کرد: تجمیع پردیس‌ها فعلا در دستور کار نیست اما طرحی را با عنوان دانشگاه جامع تربیت معلم استانی در دست بررسی و مطالعه داریم تا در صورت تصویب بتوانیم ۳۱ دانشگاه ۱۰۰ هکتاری برای ۳۱ استان ایجاد کنیم تا ریشه بی‌معلمی برکنده شود.

وی از اعلام آمادگی برای تربیت ۲۵ هزار معلم خبر داد و گفت: ۲۵ هزار ظرفیت خالی در دانشگاه فرهنگیان موجود است و ما آماده‌ایم تا در صورت تخصیص اعتبار در این زمینه اقدام کنیم.

استفاده از معلمان بازنشسته به شرط ...

رئیس دانشگاه فرهنگیان ضمن اعتقاد بر اینکه استفاده از بازنشستگان آموزش و پرورش به عنوان معلم کار غلطی نیست و باید از تجربه سایر کشورها و ساز و کارهایی که برای این امر استفاده کرده‌اند نیز استفاده کرد، تصریح کرد: سایر دانشگاه‌ها افرادی که تربیت می‌کنند برای آموزش نیست و نمی‌توان از آنها استفاده کرد. در یک افق شش تا هفت ساله با افزایش بودجه عمرانی می‌توان وضعیت تربیت معلم را بهبود بخشید.

وی خواستار نگاه سرمایه‌گذاری به آموزش و پرورش شد و گفت: نگاه به این نهاد تربیتی نباید حداقلی و مصرفی باشد. هیچ کشوری مراحل رشد و توسعه را طی نکرد مگر با توجه به آموزش و پرورش.

http://t.me/savadeelmi

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۲۰
عبدالهادی میرزایی

گزینش و ترتیب از زلیخا پوپل


http://t.me/savadeelmi

فراگیری دانش و آموختن سواد نقش برازنده ای درتکامل شخصیت انسان و رشد جوامع بشری دارد. قبل ازینکه درین مورد سخنی داشته باشیم نخست باید بدانیم که سواد چیست ؟ و چند نوع است؟

سواد توان خواندن و نوشتن و محاسبات ساده ریاضی، بهره مندی از دانش عمومی و اطلاعات سطحی، یا در اختیار داشتن دانش تخصصی و عمیق، سواد تنها به مکتب رفتن ، کارکردن و یا آموختن نیست .سواد تنها این نیست که داکتر شدن باشد بلکه هدف والاتر و بالاتر آن، رسانیدن جامعه به سطح سواد علمی است و سواد علمی یعنی تربیت کودکان و جوانانی آگاه و سازنده که: 

ـ آماده گی رو به رو شدن با شرایط اجتماعی فردا را داشته باشند ،
ـ بتوانند مسایل و مشکلات پیچیده جهان فردا را حل کنند؛ مسایلی که امروز بر ما پوشیده اند، 
ـ خود را عضو موثر و مسوول جامعه بدانند و بتوانند در تصمیم گیری های اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند، 
ـ توانایی برقراری ارتباط با افراد، حفظ محیط زیست، تنظیم جمعیت و صرفه جویی را داشته باشند، 
 ـ مولد علم و فناوری باشند و توانایی تحلیل مسایل ناشناخته فردا و خلاقیت لازم را برای حل آنها داشته باشند، 
ـ حافظ و مروج ارزش های اخلاقی و معنوی انسان باشند. 

انواع سواد 

امروزه مفهوم سواد، دیگر توان خواندن، نوشتن و حساب کردن نیست. به قول آلوین تافلر:

« در قرن بیست و یکم، بیسوادان آنهایی نیستند که نمیتوانند  بخوانند یا بنویسند، بلکه کسانی هستند که نمیتوانند یاد بگیرند و بازآموزی کنند».

در دهه اخیر، جهان را با یک بیسوادی،  تحولات سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات به تعبیر جدید، و نیازهمه گیر به بازآموزی و یادگیری مواجه ساخته است. روشهای سنتی آموزش، دیگر پاسخ گوی این حجم عظیم تقاضا برای آموزش نیست.

نهضت سوادآموزی الکترونیکی به جای سوادآموزی متعارف، به عنوان یک راهکار برای گذر به جامعه اطلاعاتی مطرح شده است، با این تفاوت که اجرای آن به جای بیسوادان جامعه، در میان باسوادترین اقشارباشد. طبیعی است که نظام آموزشی کشورکه بخش ابتدایی و گسترده آن را سازمان آموزش و پرورش هر کشوری تشکیل میدهد، نخستین مکان اجرای آن خواهد بود و دانش آموزان، اولین کسانی هستند که ازآن بهره میگیرند. سواد رسانه ای درگذار متحولانه مطالعه سهم دارند. این رسانه ها عوامل  رسانه های دیجیتالی قدرتمندی هستند که به صورت سنتی در محیط چاپی وجود ندارند، ولی مزایایی مثل قابلیت تعامل، غیرخطی بودن، فوری بودن دسترسی به اطلاعات و همگرایی متن و تصویر، شنیدار و دیدار را نیز ارایه میکنند.

جهان سواد رسانه ای براساس نظر الیزابت تامن، متراکم از پیام، از لایه های فیلتر سواد رسانه ای عبور میکند تا شکل مواجه با پیام معنادار شود. پیام رسانه ای در سه لایه عمل میکند:

لایه اول: اهمیت برنامه ریزی شخصی در شیوه استفاده از رسانه ها «رژیم رسانه ای»؛به این معنا که مخاطب به انتخاب برنامه هایی که بیشتر مورد توجه اوست اقدام میکند و به صورت مشخصی از تلویزیون، ویدیوها، بازیهای الکترونیکی، فیلم ها و دیگر رسانه ها استفاده میکند و میزان مصرف را کاهش میدهد.

لایه دوم: در این سطح، مخاطب به جنبه های نامحسوس تر رسانه توجه دارد و به پرسشها و موضوع های عمیقی مانند چه کسی از ارسال پیام سود میبرد و چه کسی ضرر مینماید، میپردازد.

لایه سوم: این لایه مهارت های لازم برای تماشای انتقادی میدهد. مخاطب با این مهارت ها به تجزیه، تحلیل و پرسش درباره چارچوب ساخت پیام و جنبه های جا افتاده در آن میپردازد.شناخت حقایق و جنبه هایی از پیام که حذف شده در این لایه اهمیت دارد. به عبارت دیگر، فهم مخاطب از متن، در گرو شناسایی ابعاد جاافتاده پیام است؛ این بعد مینامد. آن را « فهم سطح بالاتر» از سواد رسانه ای به اندازهای اهمیت دارد که از نظر هابز این جنبه از سواد رسانه ای میتواند به شکلی قوی نیازها و انتظارهای مخاطبان را پیشبینی کند

 رومن معتقد است با عمیقتر شدن لایه ها، سواد رسانه ای مخاطبان بیشتر میشود؛ در لایه اول مخاطب خود را ملزم میکند تا در استفاده از رسانه، جیره مصرف داشته باشد؛ و در لایه دوم با توجه به ویژه گی های پیام دهنده، برخی پیامها که مطلوب مخاطب است، برگزیده میشوند و به دیگر پیامها توجه نمیشود؛ در لایه سوم نیز پیامهای رسانه ای نقد میشوند.

سواد رسانه ای نظامی تفسیری و ترجیحی است که از داوریهای ذهنی و اخلاقی تاثیر می پذیرند و شیوه رویارویی فرد را با پیامهای رسانه ای « چه در دسترس و چه جستجوگرانه »  شکل میدهد و موجب میشود مخاطبان در استفاده و انتخاب پیامها، مسوولیت بیشتری احساس کنند. بنابراین سواد رسانه ای این امکان را فراهم میکند که پیام با چالش رو بهرو شود ومخاطب از حالت انفعالی به وضعیتی فعال « پرسشگرو خودبیانگر » برسد. به این ترتیب، سواد رسانه ای، توانمندی خاصی است که خواننده را در برابرهرمتن « نوشتاری، دیداری یا شنیداری و در برابر انواع کتاب، مجله، بیلبورد، رادیو، تلویزیون و ماهواره» از انسانی منفعل به انسانی فعال تبدیل میکند که مورد نیاز جوامع بشری است .

 سواد علمی

سواد علمی مجموعه های از مفاهیم، تاریخ و اندیشه هایی است که به ما کمک میکند موضوعات علمی زمانمان را درک کنیم. سواد علمی در جامعترین اصول علمی و دانش عمومی ریشه دارد. یک شهروند دارای سواد علمی، از واژگان و حقایقی آگاه  است که برای درک مفهوم اخبار روزانه ضروریاند.

اگر شما موضوعات علمی مجلات و روزنامه ها را خوب درک میکنید، اگر مقالات مرتبط با مهندسی یا سوراخهای لایه اُزون را به همان راحتی مقالات ورزشی، سیاسی یا هنری میفهمید، بنابراین سواد علمی دارید. برای این که بفهمیم سواد علمی به واقع چیست، شاید بهتر باشد بدانیم که چه چیزی سواد علمی نیست. سواد علمی اغلب با سواد تکنولوژیک اشتباه گرفته میشود.

سواد تکنولوژیک یعنی توانایی استفاده از دستگاه هایی مانند کامپیوتر و ضبط و پخش ویدیویی که برای بسیاری از حرفه های امروزی ضروری است، اما با تعریفی که ارایه کردیم، از سواد علمی مجزا میشود. این مساله به دانشگاه ها محدود نمیشود. ما در دبیرستانها و مدرسه ها نیز با چنین یک دیدگاه رایج در آموزش امریکای امروز این است که  با مشکلی روبه رو هستیم. همه دانش آموزان باسواد علمی باشند. برای تحقق این امر، مربیان و معلمان نیازمند آگاهی از چالشهای درگیر در سواد علمی و گستره وسیعی از دانش هستند که شامل:

تفسیر دانش، استفاده از دانش و فراخوانی اجتناب ناپذیر حقایق انتقادی در به کارگیری سواد علمی در جهان امروز است. به علاوه، معلمان و مربیان باید دانش را به جریان بیاندازند. و برای این امر باید توسط کارشناسان، آموزش ببینند تا برای آموزش دانش آموزانی که توانایی های متنوع دارند؛ آماده گی داشته باشند. سواد علمی زمانی برای دانش آموز سودمند خواهد بود که با رفع نیازهای ضروری و بحرانی وی همراه باشد؛ و نیز به گونه های سازماندهی شده باشد که در مواقع ضرورت

دانش آموزان با راهنمایی ها و آموزشهایی که از معلمان خویش دریافت نموده اند بتوانند نیاز خویش را برطرف نمایند. معلمان برای اینکه آموزشگرهای بهتری شوند، لازم است آموزشهایی از طریق

دوره ها و آموزش های ضمن خدمت به صورت متوالی از طرف سازمانهای مسوول برای آنان به اجرا درآید تا بتوانند عامل آموزش سواد علمی به دانش آموزان باشند.

سواد دیجیتالی

سواد دیجیتالی توانایی درک و استفاده از اطلاعات در اشکال چندگانه از یک گروه از منابع کامپیوتری است. این دانش ضروری است، زیرا اینترنت از یک ابزار کاربسته محققانه به یک شبکه باز تحقیقی و انتشاراتی جهانی گسترده و رشد یافته تبدیل شده است. این مهارت ها یک فرد را باسواد دیجیتالی مینماید. باسواد دیجیتالی بودن به اندازه داشتن لیسنانس دریوری ضروری است چرا که اینترنت سریعترین میزان رشد در میان رسانه هاست. آنقدر که تا به حال هیچ رسانهای در طول تاریخ چنین رشدی نداشته است. اینترنت بر روی شما و اطرافیان شما در خانه، در محل کار، از ادغام تصاویر دستگاه تلویزیون شما با شبکه اطلاعاتی تا پیدایش جامعه کاربرانی  که شکل فعالیت های آنان را در تجارت و آموزش متغیراست؛ تأثیرگذار خواهد بود.

پس سواد در عصردیجیتال، به عبارت دیگر « سواد دیجیتالی » تا حدی درباره آگاهی به دیگر افراد و تعمیم مهارت هایمان با جریانهای رایج، مطرح میشود.همچنین سواد دیجیتال، آگاهی از درهم آمیختن شکل های قدیمی تر ارتباط برای ایجاد  یک محتوای متفاوت است. 

سواد اینترنتی

اینترنت یک رسانه جمعی پنهان است. لایه های این وسیله ارتباطی بسیارناشناخته تر از رسانه های جمعی دیگر است. برای مثال یک مجله تعدادی صفحه دارد وبرنامه های تلویزیون و ماهواره نیز به چند شبکه محدود میشوند. حتا اگراین شبکه ها هزار عدد باشد، بازهم قابل دسترسی وتفکیک است، اما در اینترنت با لایه های فراوانی رو به رو هستیم.

لوینگستن معتقد است که  نخستین شرط استفاده از اینترنت، داشتن نوعی پخته گی  و تامیم و اعتماد به نفس است. استفاده از هر فناوری جدید خواه ناخواه برای کاربران پیش شرط های عقلی، عاطفی و اخلاقی ایجاد میکند که میتوان با نهادینه کردن آنها، به افزایش آگاهی و خرد امیدوار بود. اینترنت، آگاهی ها و اطلاعات عمومی نوجوانان را افزایش میدهد و آنها میتوانند ۶ دانش خود را با استفاده از اطلاعات موجود در شبکه، به آسانی ارتقاء بخشند. همچنین خودکارآمدی و خلاقیت دانش آموزانی که کاربر اینترنت هستند بالاتر از  ۷ دانش آموزان دیگر است. کاربران معمولی، یعنی کسانی که در حد اعتدال از اینترنت استفاده میکنند، از نظرعزت نفس از کسانی که به اینترنت دسترسی ندارند بهتر است، زیرا بهره گیری از اینترنت، احساس روزآمد شدن و همگامی با پیشرفتهای روز را به آنها میدهد.

 روز جهانی سواد آموزی
 ۸ سپتامبر  روز جهانی سوادآموزی است. بر اساس آخرین آمار سازمان یونسکو ، در جهان  ۷۹۳ میلیون نفر بزرگسال،  فاقد مهارت‌های اولیه سوادآموزی‌اند و از هر سه نفر بیسواد دو نفر از آنها زن هستند. بیش از ۶۷ میلیون کودک در رده سنی ابتدایی هنوز وارد مدرسه و یا مکتب  نشده‌اند و ۷۲ میلیون نوجوان در سن پایین‌تر از مدارس متوسطه نیز از حق هرگونه آموزش بی‌بهره‌اند . افزایش آمار کودکان بازمانده از تحصیل خطر ایجاد نسل جدیدی از بی‌سوادان را افزایش می‌دهد. مهم ترین اقدام  برای خشکاندن سرچشمه بیسوادی،  توسعه تحصیلات عمومی به گونه ای است که هیچ کودکی از رفتن به مدرسه بازنماند و همه کودکان به صورت اجباری و رایگان تا پایان دوره عمومی تحصیل کنند. در صورتی که آموزش و پرورش به وظیفه خود یعنی  تحت پوشش قرار دادن همه کودکان واجب التعلیم تا پایان دوره راهنمایی عمل نکند ، آموزش بزرگسالان منجر به ریشه کنی بیسوادی نخواهد شد. 

خانم ایرینا بوکوا مدیرکل یونسکو سال گذشته در پیامی به مناسبت روز جهانی سوادآموزی ، بر ارتباط بین سوادآموزی و صلح تاکید کرد. در این پیام آمده است: «امروز من از دولت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی، جامعه مدنی و بخش‌ خصوصی به اصرار درخواست می‌کنم که سوادآموزی را در اولویت سیاست‌های خود قرار دهند به نحوی که کلیه افراد بتوانند ظرفیت‌های فلسفه نام گذاری این روز از سوی سازمان فرهنگی یونسکو: تبلیغات و توسعه سواد آموزی در کشورها و جوامع است و همچنین به مناسبت همین روز، کشورها همه موظف اند تا به مساله سواد آموزی توجه ویژه قایل شده و در راستای برداشتن موانع سواد آموزی و تهدیدات آن، گام های عملی و استوار بردارند. به این لحاظ، می توان گفت که روز جهانی سواد آموزی یعنی تقدیر و گرامیداشت از سواد و آگاهی و مبارزه با بی سوادی و برداشتن گام های عملی در راستای توسعه سواد تا رسیدن به رفاه و زندگی انسانی تر. 
وی  به مناسبت روز جهانی سواد آموزی در سال ۲۰۱۱ گفته بود که : 
«امسال؛ تاکید ویژه روز جهانی سواد آموزی بر ارتباط بین سواد آموزی و صلح متمرکز شده است.
صلح پایدار، بر اساس احترام به حقوق بشر و عدالت اجتماعی پایه گذاری می شود و سواد آموزی که شالوده هرنوع آموزش و یادگیری مادام العمر است، یکی از این حقوق به شمار می رود. 
سواد آموزی پیش نیاز صلح است زیرا با گذر از گستره های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و انسانی، فواید بی شماری به ارمغان می آورد.
درجوامع بشری، فقدان سواد بیش از هر زمان دیگر مترادف با محرومیت و فقر. از جمله در افغانستان در نتیجه فقر کشنده و ساختاری رقم بیسوادان سخت بلند و در خور نگرانی است.

 از روز جهانی سواد آموزی در کشور در حالی گرامیداشت به عمل نیامد که افغانستان در سطح کشورهای منطقه و حتا جهان، دارای پایین ترین سطح سواد و حرفه می باشد. این واقعیت تلخ و ناگوار نه تنها که نخل امید شهروندان را در راستای توسعه سواد و آگاهی و رسیدن به یک جامعه مرفه و عاری از هرگونه کینه، تعصب، نفرت و جنگ و انسان کشی و خانه به دوشی، می خشکاند؛ بلکه نادیده گرفتن روز جهانی سواد آموزی در کشوری که بالاترین آمار بی سوادان را دارد و از این ناحیه دچار مصایب و مشکلات فراوانی شده است، در نوع خود مبارزه علیه سواد آموزی است. همانگونه که علناً در افغانستان دیده می شود. 
اینکه افغانستان در میان کشورهای منطقه و حتا جهان دارای بلند ترین آمار بی سوادی است، نه یک تبلیغات یا شایعه محض، بلکه یک واقعیت انکار ناپذیر است. بر اساس یک آمار رسمی که از سوی سازمان ملل متحد به نشر رسیده، در حال حاضر ۶۶ درصد مردم افغانستان کاملاً از نعمت سواد بی بهره اند و ۳۴ درصد مردم کشور با سواد اند که به گفته آنان « بیشتر این افراد تنها توانایی خواندن و نوشتن را دارند.»
سازمان ملل همچنین سطح بی سوادی در روستاهای کشور را نگران کننده خوانده و گفته است که ۹۰ درصد زنان و ۶۳ درصد مردان در روستاها و قریه جات  بی سواد اند. این در حالی است که بر طبق آماری که از سوی اداره احصاییه مرکزی کشور به نشر رسیده «به تعداد ۹٫۵ میلیون افراد بالغ در سراسر کشور بی سواد اند که ۵٫۵ میلیون آنان زن و ۴ میلیون شان مرد می باشد؛ به همین ترتیب ۴۸ درصد اطفال سنین ۷تا ۱۲ ساله بی سواد بوده و مجموعاً ۲٫۳ میلیون طفل شامل مکاتب ابتدایی نیستند.» و این در حالی است که بنا به گفته ای « صرفاً ۱۷ درصد نفوس ۲۵ ساله و بالاتر، به نوعی از تعلیمات رسمی بر خوردار اند.»
آمار نشان می دهد که افغانستان در میان سایر کشورهای جهان یکی از کشورهایی است که بالاترین آمار بی سوادان را دارا می باشد. با این حال، سهل انگاری و نادیده گرفتن روز جهانی سواد آموزی از سوی مسولان دولتی و نهادهای ذیربط ، به معنای طرد سواد و دست کم گرفتن آن است. آنهم در کشوری که از یکسو بلند ترین آماری بی سوادان را دارد و از سوی دیگر، از این ناحیه بلایا و مصایب زیادی را در طول زمان متقبل شده است و هنوز نیز در شرر خشمگین بی سوادی و نا آگاهی می سوزند. با این حال، آیا ارج گذاری سواد آموزی، گرامیداشت از روزجهانی سواد و تبلیغات از دانش و سواد اندوزی به جای اسلحه و تفنگ و خشونت، از سوی دولت و نهادهای مسوول در نوع خود یک گام بسوی سواد آموزی نیست؟ این انتقادی است که بالای دولت و نهادهای مسوول وارد می شود. زیرا تجلیل نکردن از روز جهانی سواد و پشت گوش گذاشتن آن، به معنای این است که نهادها هنوز نیز بر مساله سواد و آگاهی و دانش وقعی نمی گذارند. 


موانع و مشکلات
آنگونه که از «سرگذشت مصیبت بار» مردمان کشور پیداست، جنگ های داخلی چندین دهه، همان گونه که تمام زیر بناها و زیر ساخت های کشور را به کام دود و باروت فرستاده است، مانع عمده سواد آموزی نیز بوده است. در طول مدت جنگ های داخلی، زمینه ها و فرصت های سواد آموزی از مردم و شهریان سلب شده و دروازه مکاتب و پوهنتون ها به روی مردم بسته مانده است. با این حال، اما در حال حاضر نیز این روند از سوی گروه های شورشی مسلح یا «برادران ناراضی»  سیه اندیشان و کوردلان  در طول سال و ماه، مکاتب به آتش کشیده می شود، گوش و گلو و بینی دانش آموزان و آموزگاران بریده می شود، بالای صورت دختران دانش مکاتب تیزاب پاشیده می شود و صدها مصیبت و بلاهای  دیگر ؛ که از سوی طالبان و گروه های شورشی و دشمنان صلح اعمال شده که حیات بخصوص کودکان مکاتب و نونهالان و نسل آینده را دچار آسیب و خطر ساخته است. 
طبق یک آمار رسمی هم اکنون « بیش از پنج میلیون کودک در سراسر کشور از آموزش محروم اند.» که بیشتر از نصف آن را دختران تشکیل می دهد.
در حال حاضر یکی از مهم ترین چالش هاو پرابلم ها  در راستای توسعه سواد آموزی، مشکلات امنیتی است. این چالش تقریبا در سرتاسر کشور موجود بوده و هم اکنون روند توسعه سواد آموزی با خطر جدی مواجه ساخته است. مشکلات امنیتی به عنوان یک مانع مهم توسعه سواد آموزی در بسیاری از مناطق و ولایات کشور محسوب می گردد. 
از دیگر عاملی که می تواند در توسعه سواد آموزی و یا مختل ساختن این پروسه نقش داشته باشد، مسوولیت نهادهای مربوطه است. هرچند که وزارت معارف و سایر نهادهای مربوط به توسعه سواد آموزی این اواخر گفته اند که «با همکاری نهادهای بین المللی و داخلی، تا ۱۱ سال دیگر بی سوادی را از کشور کاملاً محو می کنیم» و مقام های وزارت معارف نیز گفته اند «وزارت معارف در سال جاری سه صد هزار و شش صد تن را تحت آموزش قرار داده که این رقم تا پایان سال به ۶۱۱ هزار می رسد.» همچنان مسوولین این وزارت گفته اند «در تلاش هستیم تا از طریق علما، متنفذین قومی و به همکاری سازمان های ملی و بین المللی در سراسر افغانستان برنامه و کمپاین با سواد شدن را به راه بیندازیم.» با وجود این، روند با سواد سازی مردمان کشورما و توسعه سواد آموزی، آنقدر ملموس و چشمگیر و قناعت بخش نبوده است. 


سخن آخر
سواد و آگاهی و دانش یک جامعه به منزله چراغی است که می توان از نور آن استفاده کرد و راه زنده گی را بصورت درست تر آن پیمود. دسترسی به توسعه همه جانبه، عبور از خط فقر، نکبت و نگون بختی و فجایع انسانی تنها با آموختن سواد، دانش و آگاهی امکان پذیر است، در مقطعی از زمان که شعارهای صلح و مصالحه و پشت سر گذاشتن دوران عسرت و جنگ و دربدری برای ما جدی شده، توسعه سواد آموزی می تواند به حیث یک قوه عامل و موثر در راستای تحقق این آرمان بشری و کشوری عمل نماید. آنهم با شعاری که در ارتباط به روز جهانی سواد آموزی از سوی سازمان فرهنگی یونسکو در نظر گرفته شده است: روز جهانی سواد آموزی و و ارتباط بین سواد آموزی و صلح. 
با درک این مهم، اما در افغانستان هنوز موانع زیادی در راه توسعه سواد آموزی وجود دارد. با این حال، عبور از این خط نکبت، مستلزم تلاش های پیگر، موثر، صادقانه و نه صرف شعار دولت و نهادهای مسوول است. در ثانی؛ باید به گروه های شورشی و به «برادران ناراضی» فهمانده شود که سواد آموزی تنها کمال است، سواد و علم و دانش تنها مشخصه انسان است که انسان را از سایر حیوانات جدا می کند. بنابر این، به آتش کشیدن مکتب ها  و آموزش گاه های سواد آموزی، گوش و گلو بریدن ها و تیزاب پاشی ها بر سر و صورت کودکان دانش آموز، گامی به سوی بربریت است. 
می باید برای توسعه سواد آموزی، دولت از هر گونه تلاش ممکن دریغ نورزد. تقویت نهادهای آموزشی، اختصاص بودیجه و ایجاد خدمات یکسان آموزشی در سرتاسر کشور بدون درنظر داشت قوم، قبیله، نژاد و زبان و تلاش در راستای محو خشونت و ایجاد فرصت های شغلی .

یگانه راز موفقیت در جامعه چشم بینای مردم است زمانیکه سواد نبود چشمها هم کورهستند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۱۸
عبدالهادی میرزایی

ایران آنلاین

http://t.me/savadeelmi

 /طرح اهدای اسباب‌بازی به کودکان بیمار هم در همین راستا سال قبل اجرایی شد و نتایج خوبی هم به دنبال داشت. با میزان اسباب‌بازی‌هایی که جمع‌آوری شد بیش از 50 مرکز کودک را تجهیز کردیم. امسال هم قرار شد که همین فراخوان با موضوع کتاب راه بیفتد و از فراخوان «دوباره می‌خوانم» هم استقبال خوبی شد. اگر بتوانیم در جهت رشد سواد علمی افراد تلاش کنیم به حتم جامعه سالم‌تری هم خواهیم داشت. شاید جالب باشد که بدانید با وجود استقبال بخش قابل توجهی از مسئولان بیمارستان‌هایی که هدف طرح ما بودند، مدیران برخی بیمارستان‌ها هم هیچ تمایلی به این اقدام خودجوش و رایگان نشان ندادند. آنان گفتند که علاقه‌ای به دایر شدن کتابخانه در مرکزشان ندارند! کودکان بستری در بیمارستان‌ها حتی اجازه بردن کتاب به خانه‌شان را هم دارند. شاید در ابتدای این طرح کتاب‌هایی که به امانت برده می‌شوند دیگر بازنگردند اما امیدواریم به مرور شاهد نهادینه شدن فرهنگ استفاده از آنها باشیم. شاید جالب باشد که بدانید در مرکز خودمان سال قبل زنگ مدرسه را به صدا درآوردیم و برای کودکانی که طولانی‌مدت در بیمارستان بستری هستند امکان درس خواندن در مدرسه را فراهم کردیم. امیدواریم بتوانیم فضایی فراهم کنیم تا کودکان به مطالعه علاقه‌مند شوند. باید تلاش شود تا همان قدر که درمان جسمانی کودکان مورد نظر ماست، به سلامت روح و روان آنان هم توجه شود. تمام هدف­مان از اجرایی کردن این طرح هم کمک به بهبود وضعیت روانی‌شان است. به عنوان یک پزشک معتقدم که کمک به سلامت روان به بهبود روند درمانی هم کمک می‌کند. با توجه به نقدهایی که امسال به نحوه اطلاع‌رسانی طرح وارد بود به حتم برای سال‌های آینده آن را بهبود می‌بخشیم./روزنامه ایران

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۱۵
عبدالهادی میرزایی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۹:۱۲
عبدالهادی میرزایی
در زمانی که برده داری در آمریکا رایج بود زن سیاهپوستی بنام هاریت گروهی مخفی راه انداخته بود و بردگان را فراری می داد.

بعدها از او پرسیدند:
سخت ترین مرحله کار شما برای نجات بردگان چه بود؟ او عمیقا" به فکر فرو رفت و گفت: قانع کردن یک برده به اینکه تو برده نیستی، و باید آزاد باشی…!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۵۸
عبدالهادی میرزایی


http://t.me/savadeelmi


در راه مشهد شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!!


به شیخ بهایی که اسبش از جلو میرفت گفت:

این میرداماد چقدر کند و تنبل است اسبش دائم عقب می ماند.


شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کشش اینهمه عظمت را ندارد.


ساعتی بعد عقب ماند، این بار به میر داماد گفت: 

این شیخ بهائی چقدر بی ملاحظه است، دائم جلو می زند!


میرداماد گفت: اسب او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمی شناسد و می خواهد از شوق بال در آورد!

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۵۸
عبدالهادی میرزایی